(( به گیلان امروز تشریف بیاورید , و فومنات نیز. )

آقای رییس جمهور

دعوت نه برای شلوغی یک عده ای در دور بر تان که ( ایشان نیان) همواره دور هر رئیس از هر نوع که باشند با لبانی خندان حاضرند و تقاضاهایی مکتوب و شفاهی در جیب و زبان. چرا که نعمت روری زمین قسمت پُر رویان است خون دل می خورد انکس که حیایی دارد. ……..و البته هم هجوم عده ای صادق و بی شیله پیله و از سر شوق . نه بل شاید نفس گرم فرد روشن بینی، یا نامه روشنگری ، بی غرض ،و تحلیلگری دلسوز و منصف. انسانی نه چاپلوس اما دلسوز مردم ولایت و خودش، دست خطی خوش و گمنام ،از هر قشری یا هر سطح و سواد و معلومات شاید قصه ی مردمان معصوم و صورت به سیلی سرخ کرده ی این دیار مان که در هر وضعیت از لباس تمیز و اتو خورده و موهایی به غایت شانه گردیده و عطری خوش به صورت زده و لبخندی اگر چه نه ژکوند وار، اما بسیار پر معنا پر تلاش کم روزی بدون خستگی از مطالعه ی وحشتناک کتاب و فهم آگاهیها به اطلاعات روز دنیا را برایتان بازگو کرد.
اکثریت قوم گیلان من و دوستداران شما داستان بلدرچین را از کتابهای دوران ابتدائی مدرسه خوب د ریادمان دارند و حرکت از خود و اعتماد به کار دست جمعی د رکنار یکدیگر برای آبادانی زمین و کارخانه و اداره ی همه امور زندگی. و بدین لحاظ دعوت شما را نه به عنوان یک قهرمان و معجزه گر که روزی خواهید آمد و د رساعتی سعد و ساحتی صحت به یک اشاره مدینه فاضله خواهد شد این داستان ! اما به حق که با انتخاب شما در ان روز افتخار آفرین مردم استانم با غرور انسانی و موجه به و شادکامی پرداختند وهم اکنون و اگر چه دیرانتظار رو درروی مستقیم و چشم در چشم را با شما دارند. ولی زمان می گذرد و دل نگرانی ما که مبادا کنفرانسها،جلسات و سمپوزسیومها، سخنرانی ها و مصاحبه ها اینقدر از شما وقت بگیرند تا ما را که نه کم از سایر استانهای جنوبی و شرقی و غربی احتیاج به هم صحبتی با آن اصلاح گر فهیم داریم به او که لبهای ما را باز در عین وسواسیت اما واگشایی می نماید تا بی ریا بخوانیمتان آقای رئیس جمهور خوش آمدید. از چمبره ی در خود رفتگی و درونگری در برگ برگ کتابها بیرون آمدن و اصرار از شما که می خواهید به عبث نگذریم. و صادقانه حرف زده، نوشته و با هر درک خویش در این دنیای فراخ اما قابل تشخیص؛ انتقاد و پیشنهاد و نظر دهیم. انتخاب کنیم و به تحرکی بپردازیم. اقای رئیس جمهور شما برای مردم گیلان ؛ فومن برادری معتمد اما دوستی خردمندید . تا که رشته الفت در هم سویه ما خواهد بود هستیم و اگر اما روزگار اطرافتان از ما براند با دعایی به خدایتان وا می گذاریم.
اما به انصاف تا کنون با هر رصدی بار مسئولیت سنگین و مشکل دنیائی و خدایی را بدوش گرفته اید. در حالی که در دنیا سخن از سلاح است شما با سلاح سخن و منطق بر یک یک مشکلات پیش آورده شده میل به حل و فصلی بومی و غیر بومی دارید. بشرط اینکه در پرتکل حقوقی خویش باشد و به یادگار بماند. . پس با اجازت مردم استانم شما را به استان سرسبز و در سیاهی نگه داشته شده ام دعوتی دگر گون می کنم. تا با ما گفتگو کنید و به بنده خداهایی که لازم است تفهیم نمائید می توان در قدرت بود اما ساده و بی تکلف. می توان مسئو.لیت گرفت ولی به تنهائی قهرمان جلوه نکرد. می توان اول اندیشه برای آسایش همه ی مردم و بعد اجرای طرح نمود. می توان مسئول بود اما قدیس ننمایاند. می توان نادان را بجای دانا و دانا را بجای نادان ننشاند و اصرار نورزید. آقای رئیس جمهور شما را تا پیش ازدیدار از یزد و بندر عباس جنوب و شرق و ایتالیا و فرانسه به گیلان دعوت می کنم تا از نزدیک برایمان توضیح گر و توجیه گر سیستم متعهدانه و خونسردانه و قانون مدارانه د ربرابر ژاژخواهیها و عصبیت های قابل لمس و فهم کژگراهها باشید و ما را در صبر و شکیبایی درونی خود برون تابی کنید. متن ژورنالیستی و مطبوعاتی بیش از این اجازه اطاله کلام را نمی دهد. شما آرزو کردید ما بگوییم . ما گفتیم تاخود چه بفرمائید. آقای رئیس جمهور به گیلان و اگر زمان و برنامه و سختگیری دوستان گذاشت به فومن ات نیز تشریف بیاورید.
این متن در گذشته نگارش شده بوده و اینک متن نوین را هم در سرای تحلیل ولایتمان خامه خواهم چکاند به وسع فهم خویش.

کوروش مهیار
کلیدواژه ها :

این خبر را به اشتراک بگذارید :