بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

آیا حجاب ، اجباری است؟

حجاب اجباری ، کلمه‌ای آشنا در جامعه ما است و در گفتگوهایی که ممکن است میان افراد شکل بگیرد ، بارها این عبارت را شنیده‌ایم ، که برخی موافق و برخی مخالف این عبارت هستند ؛ اما حقیقت چیست؟

از دو منظر میتوان آن را بررسی کرد.

۱ – به کار گیری دائم این واژگان توسط رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور که میخواهند به طرزی ماهرانه آن را در ذهن افراد جامعه نهادینه کنند و حجاب را که امری کاملا عقیدتی است ، به وسیله کلمه اجبار ، از حالت عقلی و منطقی آن خارج کنند و به امری بیهوده و تهی از معنا تبدیل کنند ؛ زیرا کلمه اجبار یعنی به زور کسی را به کاری واداشتن و چون اجبار نقطه مقابل کلمه آزادی است (در لغت) ، به راحتی میتوان با این عبارت (حجاب اجباری) تفکر و تعقل را تعطیل کرد ، آن را ظالمانه نشان داد تحت عنوان 《اسارت زنان》،《سلب حقوق زنان》،《سرکوب زنان》و … که با این واژه‌هایی که کاملا روی آن فکر شده ، که کدام واژه ، چه چیزی را درون ذهن مخاطب تداعی کند تا به وسیله آن خشم مردم را برانگیزانند و با ایجاد فضایی کاملا احساسی ، مردم را علیه نظام بشورانند و ناآرامی در کشور را موجب شوند و …

۲ – حجاب اجباری کلمه‌ای متناقض است . کلمه اجبار برای ما انسان‌ها که مختار آفریده شده‌ایم کلمه مقبولی نیست . حجاب اجباری یعنی اجبار کردن امری که کاملا خاصیت عقیدتی دارد . امر عقیدتی یعنی عقل باید آن را بپذیرد و بشناسد ، سپس دل به آن مایل شود و سرانجام عمل به آن صورت گیرد.

مثالی در زمینه عقلی : فرض کنید بخواهیم به زور کسی را مسلمان کنیم و اسلحه روی شقیقه‌اش بگذاریم ، این قطعا شدنی نیست چون عقل کسی را نمیشود وادار به پذیرش عقیده‌ای کرد و در کل امری محال است.

مثالی در زمینه دِل (تمایل) : دل را نیز نمیشود به زور به چیزی یا کسی مایل گرداند ؛ مثلا میگوییم شما باید از رنگ سبز خوشتان بیاید . آیا با زور میشود کسی را مایل گرداند که از رنگ سبز خوشش بیاید؟ قطعا خیر و این نیز از محالات است.

پس به این نتیجه رسیدیم که عقل و دل را نمیشود اجبار کرد ، اما عمل را میشود ؛ مثلا برای اینکه در امتحان کتبی راهنمایی و رانندگی نمره قبولی کسب کنیم ، نباید بیش از ۳ گزینه نادرست داشته باشیم یا اگر در دانشگاه مشروط شدیم و نتوانستیم حد نصاب را کسب کنیم ، نمیتوانیم بیش از ۱۴ واحد انتخاب کنیم . قطعا ما به ۳ گزینه نادرست و ۱۴ واحد و حدودشان اعتقاد یا تمایل نداریم ، چون ذاتا امری عقلی و دلی (تمایلی) نیستند و از این دو حوزه مذکور خارج هستند و فقط حوزه عملی دارند.

حجاب که دارای ۳ حوزه عقلی ، دلی و عملی است ، آیا اجباری است یا اختیاری؟ حجاب چیزی میانه این دو است ، یعنی حالت سومی وجود دارد . ما با یک امر کاملا اجباری مواجهیم (مثال راهنمایی و رانندگی  و مشروط شدن در دانشگاه) و با یک امر کاملا دلی (تمایلی) مواجهیم (مثال رنگ سبز) . یک امری کاملا اجباری و یک امری کاملا اختیاری.

اما حجاب دارای سه حوزه عقل ، دل و عمل است ؛ پیش از این اثبات کردیم که عقل و دل را نمیشود اجبار کرد ؛ اما عمل ، خود دارای دو بخش حریم خصوصی و حریم عمومی است . حریم خصوصی را که اسلام اجازه دسترسی نمیدهد ولی حریم عمومی را میتوان برای پیشگیری از فساد اجتماعی و رذیلتهای اخلاقی کنترل کرد که این عین عقلانیت است ؛ چون پوشش فرد وقتی در حریم عمومی (جامعه و …) انعکاس پیدا میکند ، مسئله دیگر خصوصی و دلبخواهی و سلیقه‌ای نیست بلکه حوزه تاثیر پوشش از فرد فراتر میرود و همه‌گیر میشود ؛ و وقتی که امری ، تاثیر اجتماعی دارد ، قطعا قابل کنترل و قانون‌گذاری خواهد بود مثل قوانین راهنمایی و رانندگی که همه باید از اصول مشخصی پیروی کنند تا ایمنی حتی‌المقدور برای شهروندان حاصل و خطر به حداقل برسد.

پس نتیجه میگیریم که حجاب امری عقیدتی است و دارای ۳ حوزه عقل ، دل و عمل است که فقط حوزه عمل ، آن هم در حریم عمومی به علت آن که تاثیر اجتماعی دارد و برای جلوگیری از فساد اجتماعی و همچنین برای برای خارج نشدن جامعه از کارکرد اصلی‌اش ، قابل قانون گذاری است.

 بقلم اسحاق مرزبان پناه

این خبر را به اشتراک بگذارید :