وصف سفر عتبات عالیات
       

(بهمن ماه سال ۱۳۹۳ توفیق زیارت  عتبات مقدسه نجف ، کربلا و کاظمین دست داد.این مرقومه وصفی از آن سفر است.)

حرکت کاروان زیارتی عتبات عالیات از شهرک امام خمینی (ره) فومن ،ازجلوی مسجدپیامبر اعظم(ص) ۸ صبح  روز سه شنبه ۷/۱۱/۹۳ آغاز می شود . بدرقه پرشور خانواده ها دوستان و اهالی شهرک، همراه با چاووش خوانی ستنی این مراسم را جذاب نموده است.یک گروه چهل نفره کاملا یک دست و دوستانه یا بهتر بگویم یک خانواده همدل که سودای زیارت در سر دارند و علیرغم دوری راه و خطر ناامنی در عراق به دلیل حضور تروریست های داعش و نیز دوری از خانواده و دیار ، عزم سفر کرده اند و بار سفر بسته اند. پناه بر خدا گرفته و راهی شده اند.

سختی و خستگی ناشی از  نشستن طولانی در اتوبوس را با شوخی ها و بذله گویی های آقای پوراحمد و گاهی هم بنده کمی به نرمی بدل می کنیم . به ضرورت، صحبت های حاج آقا سیدی روحانی کاروان هم قسمتی از وقت ما را پر می کرد و چیزی به دانسته های ما اضافه می نماید.نهار رستوران آپادانا در قزوین و شام رستوران زاگرس در کرمانشاه وپذیرایی مداوم پوراحمد در ماشین که مرا به ذوق می آورد تا در وصف اومثلا شعری بگویم.خلاصه با این ها توانستیم بر خستگی و یکنواختی سی ساعت نشستن طولانی در ماشین چیره شویم . شب را با خواب چند ساعته در شهرمرزی  مهران به صبح میرسانیم تا صبح به مرز و گمرک مهران برای ورود به عراق برسیم.در آن طرف مرز با جاده ایی که به سختی می شد نامش را جاده گذاشت خستگی ما چند برابر شد. این وضعیت حدود دو ساعت ادامه داشت تا وضعیت جاده ها بهتر شد و حدود ظهرروز چهارشنبه  به پایتخت ولایت ، نجف اشرف وارد شدیم. در طول راه اسکورت اتوبوس توسط نظامیان عراقی جهت حفظ امنیت زائران جالب توجه بود.وضعیت ظاهری دو کشور قابل قیاس نیست.ایران ما آباد تر ،تمیز تر،فعال تر و منسجم تر است.در عراق جاده ها خراب،بدون علائم و همراه با  بازرسی های فراوان است.تفتیش بدنی برای ورود به محوطه حرمها و… کلاً وضعیت جنگی عراق را قابل مشاهده نموده است .

fedgfve

نجف
اما هنوز غریب است. اما با این همه غربت، واقعا چه زیبا و بجا گفته اند که « ایوان نجف عجب صفایی دارد»بارگاه مولی علی (ع) غریب نشان می دهد اما با این غربت و صفا یی که ذکرش رفت عظمت زاید الوصفی دارد.این عمارت چندان بزرگ و مجلل نیست اما ابهت عجیبی دارد . وقار دارد . جذبه دارد.بزرگی از کنه ذاتش تراوش دارد. اینجا بغض  است که گلو را می فشارد و تنها اشک است که با جاری شدن این فشار را کم می کند.در صحن و سرای سرباز حرم جنب برج ساعت به نماز می ایستیم و پس از نماز و اذن دخول مشتاقانه به آستان بوسی مولی می شتابیم و این آستان بوسی برای هر انسانی بزرگی می آورد. این حکایت هر روز هر صبح وظهرو  هر شب ماست تا زمانیکه افتخار حضور در نجف اشرف را داریم.

ودائم زمزمه لب هر زائر است که ای مولا ؛ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم/از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم/بنده عاصی و به جبران گناه آمده ایم/بیمار و مریض و به امید شفا آمده ایم/بنده خاطی و به جبران خطا آمده ایم.

روز پنج شنبه ۹/۱۱/۹۳ برنامه بازدید و زیارت وادی السلام را داریم. وادی السلام نجف بسیار جالب توجه است . تشییع جنازه های شبانه روزی اش که پس از دعا و نماز و طلب آمرزش و طواف در حرم سوار بر مرکب های مخصوص به قبرستان حمل می کنند را نمی توان نادیده گرفت.آدمی به یاد این شعر حافظ می افتد که « عاقبت منزل ما وادی خاموشان است. »عجب وادی عجیبی است وادی السلام ،یکی از بزرگترین گورستان های جهان است و به روایات متعدد ،محل تجمع ارواح مومنان است تا روز حساب.واقعا سرزمین عجایب است این قبرستان.گورهایی با سبک معماری خاص و شگفت انگیز با خیابانها و گذرهایی زیاد ،پر پیچ و خم و گاهی هم دلهره آور. بزرگان زیادی مدفون در آنند. حضرت صالح و هود پیامبر و علمایی چون آیت الله قاضی و…

عصر پنج شنبه می شود کاروان قصد کوفه دارد. کوفه، شهر بی وفایی، معمولا هر شهری به صفتی موصوف است و این شهر هم سند بی وفایی به نامش خورده است.کوفه را شاید نتوان شهر مستقلی دانست تقریبا چسبیده  به نجف قرار دارد.در آنجا به زیارت میثم تمار و خانه امیرالمومنین علی(ع) می رویم و در کنار آن عبرت خانه دارالعماره کوفه را می بینیم. سپس در مسجد معروف کوفه با راهنمایی های روحانی فاضل کاروان حجه السلام سیدی در مقامهای مختلف آن توقف نموده و نماز ، آداب و ادعیه مخصوص هرکدام را بجا می آوریم.سپس آرامگاه مختار،مسلم و هانی بن عروه را زیارت می کنیم.نزدیک  محراب محل ضربت خوردن علی (ع) نماز مغرب وعشاء را به جماعت و اقتداء به یک روحانی از خانواده معروف حکیم ادا می کنیم.نماز درست روبروی محراب علی(ع)و محل ضربه خوردن مولی به دست ابن ملجم  ملعون حالی دارد که وصفش نتوان کرد .در این شهر اماکن زیارتی دیگری نیز هست که قسمتی از برنامه زیارت هستند .مسجد حنانه ، زیارت کمیل بن زیاد نخعی، مسجد سهله و مقام امام زمان (عج) و…که برنامه زیارت دوره در روز سوم  سفر ما است.

rturfu

در کنار برنامه های فشرده زیارت در مسیر راه بین حرم ومحل اقامت ما در هتل قصرالحمرا که تقریبا بیست دقیقه راه است معمولاً از وسط بازار شهر می گذریم که زائران هم اشتیاق و فرصت خرید را از دست نمی دهند.گرچه علاوه بر این  فرصت های بیشتری برای بازارگردی هم هست و بخش زیادی از وقت زائران در بازار و مخصوصا سوق الکبیر نجف می گذرد.همانجا که مغازه های زیادی شیرینی مخصوص این شهر (حلویات) را پخت می کنند.  نجف شهر شلوغی و بی نظمی  است.دست فروشانی که خیلی پیله می کنند . تب و تاب گاری های فراوان سه چرخ مخصوص این شهر که هم بار و هم مسافر حمل می کنند جالب است و رانندگی های بی محابا نیز ویژگی دیگر این شهرهم مثال زدنی است .نبود بهداشت و  دیدن جانوران موذی و ولگرد همراه با  زباله ، خاک و گِل توی ذوق می زنند. کاش درکنار آن همه خوبی ،صفا و نور ولایت ، این مدیریت شهری ضعیف مشاهده نمی شد. حضور نظامیان با ماشین های زرهی در سر چهار راهها و گذرها و ایست های بازرسی که وقت خانم ها رابیشتر می گیرد چهره شهر را نظامی کرده است.خوب معلوم است که وضعیت عراق بحرانی است و حضور داعش واپس گرا و آدمکش زندگی عادی این ملت را دچار مخاطره کرده است.

شب شنبه برای آخرین زیارت و آخرین نماز به بارگاه حضرت امیرالمومنین می شتابیم .زیارت وداع دل گیری دارد . سنگینی جدایی از امام المتقین بر آدمی فشار می آورد و باز، حس غربت غریبی که در این بارگاه است آدمی را فرا میگیرد خصوصاً که هنگام وداع باشد . آری مولی هنوز در پایتخت خود غریب است. یا امام زمان…

روز شنبه ۱۱/۱۱/۹۳ به قصد کربلا سوار اتوبوس می شویم  بعد از یک ساعت ماشین سواری و حرکت در جاده کربلا و مشاهده آثار پیاده روی بزرگ اربعین  در طول مسیر که پر است از محل اسکان زائران(موکب) ، مدیر هتل (جنت القسیم) با خوش آمد گویی از ما استقبال می کند .یادی از آیت الله بهجت فومنی می کند جمله معروف ایشان رایاد آوری که « گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات نیافتیم»سپس اتاقها تقسیم می شودو  اسکان می یابیم.

افراد کاروان جهت زیارت تعجیل دارند. شوق زیارت و لقاء امام مظلوم دارند.همان زیارتی که سالها بر منبر و مسجد و دعای بعد نماز آرزو می کردیم و از خدا طلب می نمودیم بنابراین اجازه استراحت در هتل را به خود نمی دهیم.حال جای درنگ نیست برای زیارت امام حسین (ع) و اباا لفضل العباس (ع) به راه افتادیم.پس از طی شارع سدر ، وارد بین الحرمین می شویم.

در وصف بین الحرمین چه می توان گفت که شایسته باشد؟ بین الحرمین نهر بهشت است که از دو سرچشمه جوشان است و امواج این دو سرچشمه به هر دو سو جریان دارد. آری بین الحرمین نهر بهشت است و این اغراق نیست . گزافه نیست.جایی است که اشکت دم مشکت است.اشک امانت نمی دهد.چشم خود سرچشمه اشک می شود و دریایی مواج تو را بین دو مضجع شریف جاری می کند و می مانی که به کدام سو و کدام حرم پر بکشی. به زیارت امام مظلوم بشتابی یا به رکاب علمدارش برای اذن دخول بروی.زیارت سیدالشهداء (ع)،آن هم اولین زیارت کلاً چیز دیگری است.

حال عجیبی است.چشمه اشک است که جاری می شود.گویی چشم چشمه زمزم می گردد.گریه سلاح شیعه است و حسین(ع) اباعبدالله شد به واسطه بندگی خدا و نجات بندگان خدا. زیرا جماعتی که قصد شان نابودی دین خدا بود و هدر دادن نتیجه رسالت محمد(ص)را در سر داشتند را ناکام کرد و سربریده شده  حسین (ع)بود که سودای آنان را باطل کرد.شاید اینجا خود بهشت است که وصفش گفته اند.چه صفایی ،چه عظمتی ،چه نوری،چه صلواتی،  و چه صلاتی میشود فریضه ی ظهر در این مکان منیر . به زیارت امام می شتابیم و باز چشمه اشک کمکت می کند.نیازی نیست چیزی بگویی ،چیزی بخواهی،این اشک است که حرف می زند. سخن می گوید. دعا می خواند.زیارت می کند.آری اشک به کمک می آید. چشم می شود مشک سوراخ سوراخ عباس . این فقط حال خودت نیست  بلکه همه را اینگونه می بینی. تازه پس از زیارت کمی به خود می آیی و به اطراف نظری می اندازی و معماری هنرمندانه بنای بارگاه صحن و گنبد و رواق ها و سقف بلند آن به نظرت بسیار شگفت انگیز و هنرمندانه می آید.گوشه چشمی هم به هنر استاد فرشچیان و دستهای هنرمندان ایرانی در طراحی و ساخت ضریح مبارک و شش گوشه امام خواهی داشت.

پس از زیارت امام ، حرم عباس وفادار در آن سوی بین الحرمین تو را به خود می خواند. جاری می شویم در نهر منیر بین الحرمین و بدان سو می شتابیم تا که زیارت امام شهید را به زیارت برادر علمدار و بی دستش تکمیل نموده و به فیض کامل رهنمون شویم.پس از زیارت نماز مغرب و عشاء در این حرم را بر دفتر اعمال خود می افزاییم.سپس در مداحی شخصی بسیار خوش صدا که با آهنگ رسایی اشعاری زیبا و متناسب را در مدح اباالفضل می خواند شرکت می کنیم. مشتاقانه به دورش حلقه زده و سینه می زنیم . این مداح راکه سروش نامی از اهالی شهر محلات است در نجف هم در حال مداحی دیده بودیم. امکان نداشت بتوان مداحی او را از دست داد.حتی بدون ابزار صوتی  هنرنمایی می کرد.

عصر روز بعد به زیارت دوره می رویم .زیارت مقام امام زمان(عج) که سرراه ما و نزدیک هتل ما قراردارد .سپس به تل زینبیه وبعد از آن هم به محل خیمه گاه امام و یارانش می شتابیم.محل خیمه زینب(س) ، ابا عبدالله ، علی اکبر(ع)،و خیام دیگررا زیارت  می کنیم.بی شک  امام غربت زینب را پس از خود می دانست به همین دلیل خیمه او را نزدیکترین خیمه به خیمه خودقرار داده بود.نماز و ادعیه و آداب زیارت خیام مختلف را بجا آوردیم  .فاصله بین خیمه گاه و قتلگاه که  محل کارزار بوده و نهر علقمه تداعی آنچه را که در آن نیمروز پر حادثه گذشته است آسان تر می کند. وقتی به یاد رفت و آمدهای امام مظلوم  در آن روز می افتی ،وقتی به یاد دلشوره زینب  می افتی. وقتی …بی اختیار زمزمه می کنی « از حرم تا خیمه گاه زینب به دنبالت دوید-از حرم تا خیمه گاه زینب صدا می زد حسین» سپس به زیارت کفین (محل بریده شدن دستهای مبارک حضرت اباالفضل) می رویم .

پس از زیارت فرصتی است تا کمی بازار گردی کنیم .شهر کربلا منظم تر،تمیز تر،پر فروغ تر از نجف است. مدیریت شهری بهتری برقرار است. البته با قطعی مکرر برق که البته موتورهای برقی که بلافاصله به کار می افتادند. کاروان های زوار بحرینی دائما در خیابانها و حرم ها ی کربلا مشاهده  می شد. با نظم و  شرایط بهتر از ما ، اسکان در هتل های چند ستاره و حرکت آنها با هیات های عزاداری منسجم همراه با مداحی به وسیله بلندگو و تابلو و بنر در سطح شهر جالب بود واین نکته که اجازه حمل گوشی، دوربین و موبایل به داخل حرم داشتند و حتی با دسته عزا در حرم مداحی می کردند جالب تر و قابل تامل بود . حضور بحرینی ها کاملا چشمگیر است و تناقص آنچه شنیده و آنچه می بینیم کمی آزار دهنده است. در کربلا هم شبکه های زیادی توسط شیعیان شبانه روز برنامه پخش می کنند و البته ناگفته نماند دچار دسته بندی های جداگانه ایی هم هستند.حتی این دوگانگی در نماز جماعت صحن اصلی حرم قابل حس است.

کربلا  بازار شلوغ تر و متنوع تری نسبت به نجف دارد و به نظرمی رسد  خرید در اینجا مناسب تر است.خرید و حضور در بازار و ساکها و چمدانهایی که پر می شوند و جناب موسوی مدیر پر تلاش کاروان نگران حمل آنها و جای دادن در اتوبوس است  واز زوار خواهش می کند که کمتر خرید نمایند.اینجا هم  باز مغازه های فراوان شیرینی فروشی (حلویات)خود نمایی می کنند .کلاً مردم عراق شکر زیادی مصرف می کنند یک استکان کمر باریک چای را تا نصفه پر شکر می کنند و دائم در حال خوردن چای شیرین هستند.

 عصر سه شنبه ۱۴/۱۱/۹۳ روز حضور ما در کاظمین است  بعد از ۴ ساعت ماشین سواری و گذشتن از بغداد به هتل (طاوس الجنه) وارد می شویم.هنگام عصر به قصد زیارت حرمین شریف دوامام معصوم  پیاده راهی می شویم .مسیر راه از هتل تا حرم کوچه ایی باریک و قدیمی است که خرابه های ساختمانهای قدیمی در آن  مشاهده می شود.  از وسط بازار روز شهر می گذریم که در وضع بهداشتی نامناسبی قراردارد.برای ورودبه حرم اینجاتشریفات وبازرسی های امنیتی بیشتراست.کمی اذیت می شویم .ورود خانم ها به دلیل جمعیت زیاد و کنترل دقیق تر وقت بیشتری می گیرد.محوطه حیاط حرمین کاظمین مانند حرم جدشان علی (ع) در نجف سرباز و بدون سقف است اما  از ناحیه شمالی عملیات مسقف نمودن آنرا شروع نموده اند.برخلاف آنچه که از بیرون مشخص است داخل حرم عظمت زایدالوصفی دارد. زیارت حضرت امام موسی بن جعفر (ع) و حضرت امام جواد حال خوبی دارد اینطور بگویم، واقعا می چسبد.بعد از زیارت به هتل بر می گردیم تا عصر دوباره به حرم بر گردیم.فرصت زیادی نداریم فقط یک شب اینجا خواهیم بود.

 یک بنا با دو گنبد درخشان ، درست روبروی حرم در صحن بیرونی نسشته ایم.از بلند گوها صدای قرائت قرآن شنیده می شود.به وقت اذان مغرب نزدیک می شویم.بعضی از همسفرهای ما دو صف جلو تر از من و به انتظار نماز جماعت نشسته اند. یکی از برنامه های ما در این سفر این است که عکس ها ،فیلم ها و برنامه های سفر را به وسیله برنامه های ارتباطی شبکه موبایل برای دوستان و خانواده ها در ایران می فرستیم .اما حیف شد که امکان حمل گوشی و دوربین به داخل حرم ها وجود ندارد وگرنه زیبا ترین عکس ها در این مکانهای منور می شد گرفت.گاهی با قلم ابتر خود چیزهایی می نویسم و حالا یکی از همان زمانها است.مناره چهار گوش ساعت درست رو به قبله با معماری جالب توجهی خودنمایی می کند.درب بزرگ ضلع جنوبی بسته میشود هنگام نماز است.

در حرم کاظمین خدام حرم منظم تر و گروهی از آنان لباسهای متحد الشکل همراه با سردوشی برتن دارند.معمولا در حرمهای شهرهای دیگر اینگونه ندیدیم.لباسهای متحد الشکل نمی پوشند. خیلی موارد خدام از بقیه زوار تشخیص داده نمی شوند و این شاید یکی از نقاط ضعف مدیریت آنها باشد.کلا مدیریت اینجا بهتر نشان می دهد . پخش زنده برنامه دعای توسل از شبکه الجوادین که متعلق به حرم است نیز جالب است.

به دلیل مسائل امنیتی و کنترل های شدید نظامی و حضور داعش در نزدیکی این شهر اغلب حضور زائران ممنوع است اما کاروان ما با این توفیق روبرو بوده که در همین هفته اخیر به اصطلاح راه کاظمین باز شده و حالا ما اینجا حاضریم و خدا را شاکریم.با این وجود ازدحام اینجا مثال زدنی است حال اگر امنیت کامل وجود داشت مسلما زیارت خیلی سخت تر می شد به دلیل حضور زائران مشتاق و فراوان.

یا حضرت امام موسی بن جعفر (ع)باب الحوایج و یا امام الجواد که در جوار پدر بزرگ خود آرمیده ایی ای امام جوان شاید مقدر بوده در کنار پدر بزرگ خود آرام بگیری آخر تو جوانترین امام شهید ما هستی.پس از قرائت قرآن گوینده حرم حدیثی می خواند – یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم -و جملاتی به عربی در این مورد بیان می دارد.و ما کم کم با آن  امامان معصوم و مظلوم وداع  می کنیم و به هتل بر میگردیم و فردا صبح عازم ایران می شویم.

علی علیزاده ازبری

این خبر را به اشتراک بگذارید :