به قلم جواد زبردست؛چتری برای همه


مهندس جواد زبردست گشتی، مدرس دانشگاه، مدیرعامل توسعه فناوری و ارتباطات گیلان، کارآفرین برتر ملی ؛امروز با تأمل در تقویم به فکری فرو رفتم و انگیزه ای جستم برای این نوشتار، نکته این بود که در اخبار دنیای مجازی خبری در باب روز بهزیستی و تأمین اجتماعی امسال به چشمم خورد و دانستم که روز بیست و پنجم تیرماه با عنوان روز بهزیستی و تأمین اجتماعی نامگذاری شده ولی آنگاه که بر تقویم دیواری دفتر کارم نگریستم این عنوان را در شرح مناسبت های ایام نیافتم نظری هم به تقویم رومیزی خود افکنده و باز هم در توضیحات روز بیست و پنجم تیرماه چیزی ندیدم و پس از نگاه کردن در همه تقاویمی که در خانه داشتم با کمال تعجب دیدم در هیچیک از تقاویمم این عنوان نیامده و وقتی تأملی کردم در باب کارکردهای سازمان بهزیستی و تأمین اجتماعی و شرح وظایف آن و عملکردی که از این سازمان مدنظرست به واقع خنده ی تلخی برلبم آمد از غبار فراموشی ای که سایه بر سر آن قشری افکنده که باید زیر چتر پوشش سازمان بهزیستی باشند و این غبار فراموشی حتی دامنش را تا اکثر تقاویم هم گسترده.

پس وقوف به این مطلب و نزدیک بودن روز بهزیستی بهترین مجال و مناسبت است که هرکدام از ما انسانهای صاحب دستان چاره ساز، نگاه مسئولمان را متوجه آنجایی کنیم که مورد تغافل قرار گرفته و چه نکته های جالب و طرفه ای هم در این میان مطرحست از جمله آنکه بدانیم در ایران امروز به ازای هر ۳نفر بیمه پرداز یک نفر شامل حقوق بازنشستگی می شود! و پر واضح است که این چه رقم اندی است و صنعت بیمه به عنوان صنعتی که وابسته به اقتصاد ملی است باید بتواند از محل پرداخت بیمه نیروی کار حقوق ازکارافتادگی و بازنشستگی بیمه پردازان را تأمین کند که البته همه
می دانیم این امر منوط به رشد چشمگیر اقتصاد ملی است و در غیر اینصورت میباید منتظر ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی هم بود.!

حال امروز چاره چیست؟ نخست آنکه بدانیم وظیفه سازمان تأمین اجتماعی مهیا کردن چتر حمایتی بیمه ای (شامل بیمه درمان، حوادث و..)و پرداخت حقوق بازنشستگی و از کار افتادگی و همچنین بیمه بیکاری برای کارگران کشوراست و وظیفه سازمان بهزیستی نیز تحت پوشش قراردادن معلولان و نظارت بر مراکز نگهداری سالمندان و مهدهای کودک می باشد. که البته برای این مهم هیچ سازکار مورد قبولی نداشته و ندارد، طوری که برای تحت پوشش قراردادن فردی جدید به انتظار مرگ و یا خارج شدن فردی دیگری باید نشت که این مهم جای بسی تامل را دارد!

پس پُر بجا و روا خواهد بود یادآوری این نکته که چقدر به این اقشار بسیار آسیب پذیر جامعه اعم از کارگران ، بازنشستگان و معلولین و از کارافتادگان توجه شده و عطف عنان گردیده؟

دو دیگر آنکه درخواستمان از دولت محترم اینست که امروز که بحمدالله با خواست دولت و تاکید مقام معظم رهبری قدم هایی بس نیکو در امر فسادزدایی و مبارزه با مفاسد اداری برداشته شده چه نیکوست نظارت و حسابرسی جدی بر شفافیت مالی این سازمان و نظارت سازمان بازرسی و دیوان محاسبات بر عملکرد مدیران شرکتهای مجموعه شستا(شرکتهای وابسته به تامین اجتماعی) با هدف فسادزدایی و افزایش بهره وری سازمان صورت پذیرد که این خواست قاطبه مردم است.

سه دیگر آنکه برنامه ریزی و اقدام در جهت بسط چتر بیمه بر سر کارگران عزیز و زحمتکش جامعه خصوصا کارگران موقت و فصلی باید در دستورالعمل سازمان قرار گیرد.

و چهارم تاکید بر لزوم عقد تفاهم نامه ایست میان وزارت کشور وسازمان بهزیستی جهت پای کارآمدن تمام شهرداری ها برای بهسازی مسیرهای تردد معلولین در شهرها (از طریق تامین درصدی از این پروژه از ردیفهای منابع ملی)

پنجمین نکته ای که ذکر آنرا در مجال تنگ این مقال واجب می دانم جلب نظر همگانست بر این واقعیت تلخ هستی که بهرحال این سالمندی و بازنشستگی و ضعف و کسالت حاصله از آن در کمین تک تک ما بنی نوع بشر نشسته و ناگزیر روزی به سراغمان خواهد آمد لاجرم بیاییم امروز کاری کنیم و جامعه ای بسازیم که در آن معلولان و سالمندان بجز رنج ناتوانی و بیماری های جسمی خود رنج مضاعفی نبرند، آن جامعه ای که به حق جامعه ی بهتری برای زیستن و بهزیستن تمامی شهروندانش است. و این ممکن نمی گردد مگر دراین صورت که در نظرآریم رنجهای روزمره یک معلول یا سالمند را، رنجهایی که تا خدای ناکرده به آن دچار نگردیم درکشان نتوانیم کرد فی المثل آیا هیچ به دشواری یک معلول ویلچر سوار در عبور از خیابان های شلوغ و مسیرهای پر تردد اندیشیده اید؟ نمونه هایی از این دست فراوانند که می سپارمشان به تفکر خواننده ولی نتیجه نهایی از این تفکر آن است که به هنگام ساخت و ساز خدمات و مستغلات شهری میباید به فکر ایجاد این تسهیلات بود.

مسئله ششم و دیگر نکته ای که اکنون به آن می پردازم آنست که معلولان در
درجه بندی سازمان بهزیستی به چند رده خفیف، متوسط و شدید تقسیم می شوند و متاسفانه تنها این رده شدید است که حقوقی آنهم بسیار ناچیز و نه بقدر کفایت دریافت میکنند لاجرم در اینجا آنچه که به جد باید خواستار بود لزوم قرار گرفتن افزایش حقوق معلولان در برنامه دولت است.

و هفتم آنکه بی انصافی خواهد بود اگر پس از این طرح مطلب ها و شرح نارسایی ها اشاره نکنیم به لزوم نظری جدی تر به وضعیت معیشتی پرسنل خدوم و فداکار بهزیستی تا با رفع کاستی های مالی و معیشتی زمینه رشد انگیزه ها را در آن عزیزان نیز بیشتر و بهتر فراهم آوریم. آنچه کارکنان بهزیستی را می رنجاند فقر نیست بلکه فرقی است که میان آنها و عزیزان زحمتکش سازمان تامین اجتماعی است که این شکاف ها دیگر پذیرفتنی نیست.

و هشتم باید توجه شهروندان دلسوز و مسئولین وظیفه شناس را مُتَفَتِن این دقیقه گردانم که واجبست و ضروری تامین صد در صدی اقلام درمانی و کمک حرکتی برای معلولان مانند ارتز و پروتزها که انصافا باید کاملا رایگان باشد ولی شوربختانه امروز ناظر آنیم که فرد معلول کم توان برای تامین یک بریس یا پروتز پای مصنوعی بالای زانو باید درصد بیشتر هزینه سنگین جنس خود را از کیسه شخصی پرداخت کند که نه تنها خود تحمیل سنگینی است بلکه در شأن این مردم فداکار و دولت خدمتگذار هم نیست.

با عرض آرزوی قبولی طاعات از محضر ایزد منان، باری اطناب و اطاله کلام را بر من ببخشایید.

کلیدواژه ها : ,

این خبر را به اشتراک بگذارید :