دو چالش اصلی فرهنگ کشور، یکی عدم وجود نظام مدیریت جامع فرهنگ است تا همه ی داشته ها قوت ها توانمندی ها و امکانات خود را در یک منظومه واحد و منطقی قرار داده و در راستای ارتقاء سطح فرهنگ بکار گیریم، و دیگری عدم استخراج و تدوین مدل های عملیاتی و اجرائی دینی (عدم تدوین سبک زندگی اسلامی) برای بهره برداری از آنها در زندگی روزمره مردم است، تا به طور تکنیکی و دستورالعملی راهکارهای صحیح زندگی را نشان دهیم، که اولی چالش سیستمی و کالبدی و دومی چالش محتوایی است .

تا کنون از ابعاد متنوعی به موضوع فرهنگ پرداخته شده است که اموری بسیار با ارزش و در خورستایش بوده، ولی عمدتاً در مقولات فکری ، نظری و تئوریک بوده است به خصوص متفکرین اسلامی که با استفاده از منبع بی انتهای وحی و امامت تا حدود زیادی توانسته اند در این زمینه ها ورود نمایند ، اگر چه این موضوع امری ضروری است و تا به ریشه ها پرداخته نشود نمیتوان روبناها (مدل ها) را عملیاتی ، کاربردی و تکنیکی نشده اند ، لذا جامعه ما از راهکارهای مشخص و عملیاتی مورد نیاز روزانه اش محروم مانده است و در عوض دشمنان ما با ارائه سبک ها زندگی آمریکایی و غربی و غیر دینی دقیقاً راه و روش زندگی را با فرهنگ خودشان ارائه و ترویج داده اند .

مسئله مهم دیگری که از آن به عنوان علت اصلی کم کارآمدی فرهنگی کشور میتوان نام برد موضوع سیستم و نظام جامعه فرهنگ است ، به این معنا که به فرهنگ باید به عنوان یک موجود زنده نگریست که اثر گذار ، اثر پذیر ، متغییر و پویا است و دارای ورودی، پردازش و خروجی است .

همه موضوعات نظری و علمی و فرهنگی میبایست در یک منظومه منطقی در کنار هم قرار گرفته به طوریکه دارای کارآیی و اثر بخشی مناسب و قابل قبول در حوزه فرهنگ باشد و متناسب با شرایط اقتضایی جامعه پاسخگوی نیاز های فرهنگی جامعه باشد، بدین معنا که تهدیدات و فرصت ها و نیز قوت ها و ضعف های فرهنگی را به خوبی بشناسد و با ترسیم وضع موجود و مطلوب، راهی میان بر برای نیل از وضع موجود به مطلوب بیابد و به کار بندد .

لیکن اندیشمندان مسلمان بدلیل اینکه در دوران بسیار محدودی دارای حکومت بوده اند ، بیشتر به طرق انفرادی، جزیره ای و متفرق به موضوعات فرهنگی پرداخته اند و نگاهی حکومتی و جامع به موضوع مدیریت فرهنگ نداشته اند ، اما آنچه امروز در جمهوری اسلامی به آن نیاز جدی است ضرورت وجود یک نگاه جامع سیستمی به موضوع فرهنگ است ، از تعریف مولفه ها و شاخص های آن گرفته ، تا ساز و کارهای مدیریتی آن ، مراحل و فرایند های آن ، ابزار های کنترلی و نظارتی ، روش های پشتیبانی و …

نکته قابل ذکر اینکه ما هم اکنون در کشورمان دارای اجزای غیر منسجم نظام فرهنگ هستیم ، که هر کدام به طور مجزا دارای ارزش فرهنگی بالایی هستند، لیکن به دلیل عدم انسجام ، عدم نگاه سیستمی و عدم وجود نظام جامع فرهنگ فاقد کارایی و اثر بخشی مناسب هستند ، لذا در مقابله با هجمه های بی سابقه و همه جانبه فرهنگی دشمنان ضعیف عمل مینماید.

هم اکنون نظام مقدس جمهوری اسلامی با برافراشتن پرچم اسلام در جهان به دنبال ایجاد نظام نوینی در جهان بوده و مدعی این است که میتوان مدیریت جهان را با مدلهای دینی و اسلامی اداره نمود برای تحقق این مطلب لازم است که ما در در درون نظام به طراحی، پیاده سازی و بکارگیری این نظامات (فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی ، سیاسی) بپردازیم، تا سپس بتوان مدل اسلامی مان را به سایر کشورها نیز ارائه نماییم از سوی دیگر ما هم اکنون دچار یک جنگ تحمیلی همه جانبه فرهنگی شده ایم که تلاش دارد با روش استدراج، جهان بینی، ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای جامعه دینی ما را تغییر داده و نظام مقدس جمهوری اسلامی را از درون متلاشی نماید، لذا بر همه مجاهدین راه حق لازم است که با آماده سازی همه توان و امکاناتی که میتوانند بکار گیرند ، در مقابل این هجمه و شبیخون دشمنان بپاخیزند .

در این راستا مقام معظم رهبری در فرمایشات و دستورات سالهای متمادی گذشته بر این نکته تاکید داشته اند که میبایست برای انسجام بخشی به مدیرت فرهنگ کشور راه کاری اندیشید و خود نیز در مراحل بعدی راهکارهای آن را تبیین فرموده اند، لیکن به نظر میرسد اقدامات مسئولین مربوطه مکفی نبوده است، بر این اساس به منظور لبیک گویی به این مطالبه بر زمین مانده معظم له بر اساس فرمایشات ایشان باید اقدام به تبیین مدل مفهومی مدیریت جامع فرهنگی و سپس با اقدامات بعدی آن را به مدلی عملیاتی تبدیل نمود تا با هم افزایی دستگاه های مختلف فرهنگی به سمت مدیریت جامع فرهنگی پیش رفت.

در این میان با در نظر گرفتن همه مولفه ها و موضوعات فرهنگی ، به نظر میرسد مهم ترین اولویت های عملیاتی امروز ما در حوزه فرهنگ است، یکی، بازمهندسی دستگاه های فرهنگی و دیگری باز تعریف و ارتقاء کیفی منابع انسانی حوزه فرهنگ است .

 برگرفته از قرارگاه فرهنگ تالیف حسین عباس نژاد

این خبر را به اشتراک بگذارید :