من شالی کاری را دوست ندارم

من شالی کاری را دوست ندارم چرا که سخت ترین زراعت برنجکاری هست .از قبل از فرارسیدن بهار تا پایان تابستان مرد و زن کشاورز  تا زانو در گل ،کمر خمیده،شخم و نشاء و داشت و درو ،خرمن و حمل و کارخانه شالی کوبی و …مراحل خیلی سخت و همراه با هزینه بسیار است .

اما این پایان کار نیست .برنجی که با رنج بدست می آید با رنج هم تبدیل به پول میشود .من کشاورز زاده در طول پنج دهه عمر همیشه به چشم دیده ام و با تمام حواسم حس کرده ام که کشاورز تا چه حد رنج می کشد و به نظرم اوج رنج که تمام خستگی فصل زراعت را به تن رنجور او باقی می گذارد و تمام دردهایش را به یاد می آورد وقت بازار است همانجا که محصولش را که از مال و جان برای آن مایه گذاشته به هیچ آری به هیچ از او می خرند .

در سالی که تورم مواد غذایی بیش از ۵۰ درصد است کشاورز شالی کار یک کیسه شلتوک را که سال گذشته بیش از دو میلیون تومان فروخته بود همان را امسال یک میلیون و دویست فروخته و زار می زد آری آن زن رنجور و خسته از بی رحمی زمانه و بی تدبیری  مدیرانش آهی از سینه بیرون داد که شک ندارم کنگره عرش به لرزه در آمد .

چطور راحت می خوابید در صورتیکه بی رحمانه قیمت همه چیز را در یک سال چند برابر کرده اید اما برنج را به نصف قیمت سال گذشته رسانده اید .

کدام نهاده را ارزان تر دست کشاورز رساندید؟

راستی آب بها را چند درصد بالاتر از سال قبل از کشاورز گرفتید ؟

و‌ جهاد کشاورزی اش که با واردات بی حساب و کتاب برنج خارجی و اشباع بازار  حاصل رنج کشاورز را زمین زده بود محصول سال قبل او را به ثمن بخس و نصف قیمت سال قبل می خرد!

از آه آن  مادر رنجور کمر خمیده و دستان  پینه بسته اش که به آسمان گرفته بترسید .

علی علیزاده ازبری

این خبر را به اشتراک بگذارید :