حسين عباس نژاد:تغییر استراتژی دشمن از جنگ سخت به جنگ نرم

در اوایل انقلاب که بحث حمله کماندوهای آمریکایی به ایران مطرح شد، قولی از امام خمینی (ره) نقل به مضمون شد که فرمودند: چتر باز آمریکایی آخرش باید روی زمین بیاید، یعنی هر چه باشد نهایتاً باید با مردم مواجه شود و بجنگد، لذا مردم با توجه به آمادگی ای که برای دفاع از انقلاب اسلامی دارند، تکلیف او را مشخص می کنند، در جنگ نرم یا جنگ هوشمند و یا هر نوع دیگری از این نوع جنگ ها نیز همینطور است، دشمن نهایتاً وارد منطقه عملیاتی ذهن، روح، قلب، مغز انسان ها می شود یعنی با ذهن و مغز مردم درگیر می شود، لذا برای مبارزه با این نوع تهدیدات باید آمادگی ذهنی، عقلی،علمی، دینی و اطلاعاتی مردم را افزایش داد به عبارتی باید بر افزایش بصیرت مردم همت گماشت، در این صورت است که هر نوع عملیاتی که توسط دشمن آشکار و پنهان انجام شود، از هر مسیری که تهدید شوند، با هر سلاحی که به رویشان آتش کنند، نهایتاً مواجه با منطقه ی عملیاتی مین گذاری شده و سنگر بندی شده در ذهن و عقل مردم با بصیرت می شوند.

بر همین اساس مقام معظم رهبری در دیدارشان با خبرگان ملت چنین می فرمایند: وظیفه دولت زمینه سازی است، وظیفه عملیاتی و میدانی به عهده روحانیت است، به عهده زبدگان است، به عهده ی نخبگان حوزه و دانشگاه است … حوزه علمیه باید کمیته ها تشکیل بدهند، مجموعه ها تشکیل بدهند، اتاق فکرهای دینی تشکیل بدهند، راجع به مسائل گوناگون بنویسند، بحث کنند، تحلیل کنند، تحقیق کنند و محصولات اینها را بدهند بیرون … ، پس کار ماست. کار روحانیت است که در این زمینه این کمبود ها را برطرف کند. همه اینها میسر نمی شود مگر آنکه نظام مدیریتی جامعی در حوزه فرهنگ کشور تعریف و پیاده سازی گردد، و این شرط لازم و لایتغیر آماده سازی دفاعی و تهاجمی در جنگ نرم و جنگ فرهنگی است .

انقلاب اسلامی حادث شده در نیمه دوم قرن بیستم میلادی در کشور وسیع و با سابقه ی دیرینه تمدن و فرهنگ اسلامی یعنی ایران به دنبال مخالفت شدید با روند اسلام ستیزی، خودباختگی و سیاست های ایجاد هماهنگی اجباری و مصنوعی میان بستر و متن جامعه ایران با فضا و محیط پیرامونی آن صورت گرفت.

از آنجا که نظام سیاسی پهلوی دوم نقش کلیدی در منطقه به نفع یکی از دو ابر قدرت (آمریکا) ایفا مینمود و سعی در اضمحلال دین از دوران پهلوی  اول (رضا خان) و تقویت ایران در برابر روسیه با فروش تسلیحات و سرکوب داخلی داشت، از هم گسستن نظام شاهنشاهی پهلوی در اثر انقلاب اسلامی ، بر دامنه تاثیرات فرا ملی انقلاب اسلامی می افزود.

این رخداد کم نظیر (انقلاب اسلامی ) در جهان دین گریز و بلکه دین ستیز قرن بیستم، نشانه بحران جدی در جریان غالب سکولاریزه نمودن حیات فردی و اجتماعی انسانها به شمار می رود. انقلاب فکری، مقدمه و زیر بنای قیام ملت ایران علیه نظام استبدادی شاهنشاهی بوده است.

بدیهی است انقلاب اسلامی در شرایط و مقتضیات پس از پیروزی و به جهت میزان تاثیر گذاری بر روند های بین المللی و مواجهه با مشکلات و مسائل داخلی خود، با چالش های مختلف داخلی و خارجی و در قلمرو های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و نظامی مواجه شد، انقلاب اسلامی در دهه اول با چالش هایی جدی در بخش سخت مواجه شد، از جمله ایجاد نا امنی در مناطق مرزی (خوزستان ، کردستان و سیستان و بلوچستان) و اعمال تحریم اقتصادی، اعمال فشارهای سیاسی و جنگ تحمیلی اما با تبیین استراتژی های نظام جمهوری اسلامی توسط امام راحل (ره) و با استفاده از مثلث رهبری، مردم و اسلام، جمهوری اسلامی به خوبی توانست چالش های مربوطه را به فرصت تبدیل نموده و خود را به یک قدرت منطقه ای و تاثیر گذار فرامنطقه ای مبدل نماید.

لذا دشمن که در معادلات مادی خود دچار مشکلات جدی شده بود، با تغییر استراتژی از جنگ سخت به جنگ نرم، جنگی پنهان را بنیان نهاد.

در جنگ نرم تلاش می شود با تاثیر گذاری بر باورها و ارزش های یک ملت، اندیشه و مدل اداره یک کشور که هویت دهنده به یک نظام سیاسی است به چالش کشیده شود، جنگ نرم به دنبال تغییر نظام ارزشی جامعه و تغییر جامعه اسلامی است، جنگ نرم روشی برای تحمیل اراده و تامین منابع نظام سلطه است که با غلبه بر طرف مقابل بدون استفاده از قدرت نظامی و روش ها خشونت آمیز اعمال می شود، ابزار اصلی این جنگ، قدرت نرم به ویژه قدرت اقناع گری و همراه سازی است که عمدتاً با استفاده از ابزار ارتباطی و رسانه و دانش روان شناختی تلاش می شود در هویت های فکری و فرهنگی ایجاد تردید شود، حوزه عملی این جنگ، افکار، اعتقادات، باور ها، ارزش ها، علایق و گرایش های جامعه هدف است که مهاجم برای اشغال آن برنامه ریزی می کند و در نهایت با تصرف ذهن و قلوب مردم کشور هدف، تغییر در ساختار محقّق می شود و به اصطلاح مدل یک نظام را در عرصه های مختلف اجتماعی ناکار آمد می سازد، البته به تدریج و به آرامی و با انجام عملیات روانی، عزم و اراده را دگرگون و دچار سستی و رخوت می نماید .

به عبارتی انجام این کار با روش استدراج انجام می شود، روش عبور آب از سنگ ، قطره قطره بر سنگ خارا می چکد و به نرمی ضربه می زند تا سنگی عظیم و مستحکم را به دو نیم سازد.

خداوند در باره تکذیب کنندگان آیات الهی، این گونه برخورد می نماید و آنها را از جایی که نمی دانند دچار استدراج می نماید که علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان درباره آن توضیح تفصیلی فرموده اند، در نهایت حضرت حق و اعلی این روش استدراج را (کیدی متین) و مکری استوار نا گذاری میفرماید، یعنی روشی تدریجی از راهی که خودشان نفهمند و کیدی ماهرانه

در جنگ نرم دشمن از همین (کید متین) بر علیه مسلمانان استفاده می کند و آنها دچار استدراج می نماید، به عبارتی قطرات یورش برنده در جنگ نرم، همان شبهات، دروغ های در لفافه پیچیده شده، سوالات جهت دار، تمسخر ها و جوک ها و … هستند؛ که بسیار آرام ولی مستمر و متمرکز  بر یک نقطه بر فکر و باورها و ارزش های جامعه می کوبد .

ادوارد شرلی می گوید: (کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاست ها ایران از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمی آید بلکه باید نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابی از درون تهی شود .

در کنفرانسی که با همکاری آمریکا و آلمان و کارگردانی کنت تیرمن در سال ۱۹۸۹ در هامبورگ تشکیل شده بود، صدرالدین الهی یکی از اعضای رسانه ای شبکه برانداز در خارج از کشور گفت: «چون نظام به اسلام و حمایت مردم تاکید دارد، وقتی سخن از براندازی به میان می آید و مردم موضع می گیرند یک راه وجود دارد حکومت تهران را فقط با سلاح فرهنگ میتوان خلع سلاح کرد و دست بسته تحویل مردان سیاست داد.»

جین شارپ یکی از تئورسین های جنگ نرم می گوید:

کار ما اثر بسیار مهمی در ایران داشته است، البته متاسفانه هنوز حرکتی کاملاً موفقیت آمیز نداشته است.

مارک پالمر از اعضای برجسته کمیته خط جاری که در سال ۲۰۰۵ در گفتگوی با خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز صریحاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام مینماید :

«ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد »

و صدها مطلب و اعتراف در این زمینه وجود دارد که به دلیل اختصار به همین چند اعتراف بسنده میکنیم .

دشمن در تحلیل های خود برتری استراتژیک و نقطه قوت نظام مقدس جمهوری اسلامی را در سه محور اصلی دید .

  • رهبری (امامت)
  • نیروی انسانی (امت)
  • باورها و اعتقادات (دین)

لذا در حرکتی هوشمندانه سعی در تبدیل این نقاط قوت به ضعف نموده است.

فراموش نکنیم هدف نهایی دشمن تضعیف و نابودی رهبری نظام، از بین بردن اتحاد و هویت مردم و نهایتاً شکار اعتقادات دینی مردم است، در این صورت است که دیگر نیازی به جنگ سخت و حمله از بیرون نخواهد داشت و نظام از درون فرو خواهد ریخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید :