دلنوشته اي از حسن اشجاري بازيكن اسبق تيم ملي فوتبال ايران

به گزارش صبح فومن؛متني كه در ادامه خواهيد خواند دلنوشته اي ناراحت كننده از حسن اشجاري بازيكن مطرح فوتبال كشور و نيز اسبق تيم ملي فوتبال ايران است.

image

سلام

اصولا اهل نوشتن نیستم…معمولا اهل حرف زدنم، آن هم حرف حق و داخل مستطیل سبز فوتبال و همه حرفهامو توی زمین میزنم و آن هم مرد و مردانه و رو در رو…همان طوری که بارها و بارها زده ام…همیشه سعی کردم تمرین کنم و بجنگم…هیچ وقت دنبال حاشیه و جنجال نبوده و نیستم…ولی نمیدانم چطور شده دارم برای شهرم مینویسم…در واقع شهر من…

شهر من میخواهم باتو کمی حرف بزنم…
شهر من خيلي حرفها شنيدم خيلي تهمت ها شنيدم…ولی سكوت كردم…

شهر من ، من عادت كرده ام به حرفهايی كه پشت سرم ميزنی…از همان دوران نوجوانی كه برای اولين بار ، برای تمرين كردن در تيم بزرگ و ريشه دار ملوان بندرانزلی ميرفتم عادت كردم…

به ريشه زنی انگيزه ها ، به از بین بردن تلاشم…همان زمان كه با سختی و مرارت به تمرينات ميرسيدم كه حتي كرايه ماشين رفت و آمد رو نداشتم…

اون وقت حرفها زده ميشد كه اينو تو تمرين ملوان راه نميدن شاهد اين مدعا دو دوست و بچه محل دوران نوجوانيم هستن كه همراهم بودن در اين مسير سخت و طاقت فرسا…

شهر من ، من به بی انصافی تو عادت كردم اون روزها كه آرزوی هر كسی پوشيدن پيراهن بزرگسالان ملوان بندر انزلی بود ، كه من حتي به كاپيتانی اش هم رسيدم و تو قدر ندانستی…

شهر من ، من عادت كردم به كم بينی ات و در واقع نابینایی ات…

وقتی كه به اصفهان و تيم خوب ذوب آهن رفتم گفتی اينو اونجا بازی نميدن كه بايد ذخيره بشينه و خيلي حرفهای ديگه خدا رو شكر ٦ سال پر افتخار در اين تيم داشتم ٤ مقام دومي ليگ برتر ايران ١ مقام قهرمانی جام حذفی و مقام دومی جام باشگهای آسيا و دعوت به تيم ملی…

شهر من ، من عادت كردم به بی مهری ات آن زمان كه با سپاهان اصفهان ٢ سال پشت سر هم قهرمان ايران شدم و تو نديدی…

شهر من ، من عادت كردم به نامردی ات آن زمان كه با پر افتخار ترين تيم آسيا استقلال تهران قهرمان ايران شدم و تو نديدی…

آن روزها که در تیمهای ذوب آهن و سپاهان و استیل آذین و استقلال و ملوان هم بازی ستارگانی بودم همچون علی کریمی و فرهاد مجیدی و جواد نکونام و مهدی مهدوی کیا و مهدی رحمتی و مجتبی جباری و خسرو حیدری و کریم باقری و آندو تیموریان و خیلی های دیگه ، که تو هیچ کدام را ندیدی…

شهر من ، روزی در تیم ملی ایران به کاپیتانی آقا کریم باقری بازی میکردم و ستارگانی همچون حاج صفی و پولادی را با تلاش و غیرت ذخیره خود کردم تو قهرمانت را ندیدی..

شهر من ، من عادت كردم که تو دوست داری زمين خوردن ستاره های شهرت را ببينی…

شهر من ، من به غيبت كردنها و حرفهای خاله زنكی و حاشيه پردازی و نقل مجلس كردن زندگی قهرمانانت در محافل عمومی هم عادت كردم….

با افتخار از محله ای كوچک و خانواده ای زير طبقه متوسط اما با شرافت ، به جايگاهی در فوتبال ايران و آسيا رسيدم كه شهر من تو هنوز به اونجا نرسيدی و نخواهی رسيد…

شهر من وجدان بيدار داشته باش شايد روزی دير شود ، روزي كه ديگر حسن اشجاری در ميان شما نباشد و همه مدعی و دلسوز…

راستي شهر من براي قهرمانت چه كردی ؟ وقتي با ٣ تيم مختلف قهرمان ايران شدم چه كردي ؟ وقتي لباس تيم ملي را به دعوت علی دایی پوشيدم چه كردي ؟ فرماندار و شهردار و نماينده وقت چه كردند؟ رييس تربيت بدنی وقت چه كرد؟ شوراي شهر آن زمان چه كرد؟ رييس وقت فوتبال شهر چه كرد؟

فقط دنبال زمين زدن قهرمانت بودی شهر من ، فقط حرفهای بیهوده پشت سر زدی…

قهرمانت بيرون از شهرش محبوبتر است و اگر خواستی و دوست داشتی پی به محبوبیت قهرمانت ببری سری به قوی سپید انزلی بزن به شهر اصفهان بزن ، به مازندران بزن…
افسوس حرفها دارم با تو شهر من افسوس…

شهر من ، من دستان نياز به سوی تو دراز نكرده ام هيچ وقت ، اما اين بار عاجزانه نيازمندم و خواهش میکنم كه با هيچ قهرمانی اينكار را نكن…

شهر من ، من نيز چون تو اشتباه داشته ام شايد سياست تو را من نداشتم ولی نام تو را روزی بر سر زبانها انداختم اما تو چشم بر همه زحماتم بستی…

همانگونه كه الان پس از چندين دهه فوتبال فومن رو به كل ايران معرفي كرديم كه من نيز سهم كوچكي در آن دارم…پس قدر شناس باش شهر من پهلوان زنده را عشق است ، وقتي مرد و دستانش از این دنیا کوتاه شد و بار سفر بست آن وقت هر كاری هم بكنی ديگه………

شهر من ، من در تاريخ تو ثبت شده ام و گريزی از آن نداری و هر چه كه باشم افتخاراتم همراهم هست و انكاری بر آن نيست…افتخاراتی که هیچ کدام از فوتبالیست های کنونی گیلانی ندارند…

شهر من ، تو هیچ وقت نخواستی من را در دل دیوار های این شهر ثبت بکنی…شاید آنقدر افتخار آفرین نبودم که نقش صورتم جایی در دل دیوارهای این شهر داشته باشد…

شهر من ، ناگفته های زیادی در دل دارم و اما باز هم ، همچون همیشه سکوت اختیار میکنم و همه چیز را به گذر زمان و گذر تاریخ می سپارم…
شهر من ، من برایت افتخاری نیافریدم
اما قدر قهرمانان آینده ات را بدان…
شهر من ، امیدوارم ناراحتت نکرده باشم…حرفهایی که زدم درد و دلی بود بین من و شهر من…
حسن اشجاری
زمستان ۱۳۹۵

این خبر را به اشتراک بگذارید :