دلگویه ای برای کودک غرق شده کنار ساحل به همراه تحلیل بنیادین چنین وقایع

برا ی نگاه نخستینم به کودک سوری بر ساحل مرگ

 

                                                            «  آنکه از خانه تو را راند و به دریا افکند

                                                                          الهی خانه اش ویران باد. الهی  »

 

 صبح فومن – به قلم کورش مهیار – دل گویه ای برای کودک بی گناه و بی خبر سوری و برای مسببین جنایت های انبوه و گوناگون بشری درمنطقه ما .

چه کنم. فقط یک نویسنده ام. کاری جزاین درتوان اجرایی، برای قشر ما نیست. نگارش  دادخواهی هم زنجموره نیست تا مسببین پر تبختر جهانی به هنگام نوشیدن پر نخوت شراب شادمانی عشرتگاه خلوت و گمنامشان با لذت برکوتاهی دست و دادمان بخندند. هر چند فریاد قلم هایمان فراخ باشد و همراه و همرای جمهور مردم پامال شده دنیا.

شاید نوشتن التیام و ارامشی محدود به روان  های سرشار از احساس قلم رنجگان باشد. یا رفع احساس جانبداری و مسئولیت هماره  بر گُرُده خویش . کودک مرده اما در کنار جوان مرده گان سرزمین های مادری که یکی پس از دیگری بنام رمز مزخرف بهار … به خاک و خون می شوند. انفجار و بمب و آتش و همدیگر کشی و دیگر کشی و پدر کشی به نام مقدس فرقه ای به زیستی هجمه وار و عبث می برند.  بند پاره کرده و از هم گسیخته فرمان هایی را گردن می نهند که از پستوی تاریک خانه ها می رسد. تامین می شود. با پذیرش آوارگی و خسته بسوی رویاهای تازه شاید. که اما نه کژراه ها و طوفان و غرق گشتن و.. مرگ ایستگاه اخرین شان است. تصویر بی رنگ این کودک معصوم چنین گواهی را رقم می زند.

 

مخلص کلام بر روند فاجعه مکرر سرزمین های همسایه گان ما چنین است که :غرب و خدایان پول و طلا که کم از مدفوع شیطان نیست در فرجام خود  ؛  همواره آن را به خون  و خون را به طلا مبدل می کنند . عصاره نفت و کان های خدادادی زیر زمین های ما  را به غول های هفت سر  صنعت خویش می نوشانند. چرا قاتل این کودکان و جوانان و مردم منطقه من نباشند. چه کسی لیبی و عراق و سوریه و یمن و مصر و … دیگر از اینها را با آتش و بمب و کشتارهای سنگر به سنگر و یکدیگر و دیگر کشی و باژگونه و منهدم کرد؟. روزشان را شب و شبشان را بی روز نمود؟. سرنوشت ناخواسته را به پشت کردن زادگاه هزار ساله خویش و رو به سرزمین های  مثلن  خوشبخت غرب آبیخته شان کرده است. غرب گسترش  و توسعه یافته حاصل از یغما بردن ثروت سرزمین های ما به شهادت تاریخ واقعی ؛ مدام عدالت و قانون و دمکراسی و حقوق بشر  را در آن فریاد می کشند اما از اولین ساحل  و ورودشان گورگاه بی نشانشان از کودک تا به کهنسال می شود. هیچگاه فرار انبوه جمعیت مردم از سرزمین منطقه من بسوی رنجگاه برده پرورشما از روی میل ومنطق نیست حتا اگر از احساس هم نباشد.. اجباری است که شما با زخم جنگ و مرگ در دایره تصمیم شان گذاشتید.  کارهای سهمگین و پَِست شما که به گفته منصفانه سناتوری از مجلس در هم شما که هشدار می دهد :: اگرمدتها  گرفتار پیر سنی و کمبود نیروی جوان استید و له له می زنید. چرا با یک برنامه ای درست و عدالت محورانه زیر نظارت همین سازمانهای نظارتی ساخت خودی، صورتی قانونی ومنطقی بدان نمی بخشید؟ آه که چنین وحشیانه.!!

آیا برای این کودک معصوم وبی خبر سوری اندک جایی برای زندگی نبود؟ برای فرزندان دلبند شما چطور؟

این قلم عادت به ناله حتا برچنین شور بختی که شما عاملش استید ندارد. اما از زمره قلم رنجه گانی هستم که درروند گذران  تاریخ به فرجام اینده زمین و ساکنان قاره های مختلفش  همچون خاور میانه ما خوشبینم. پروسه تاریخ از پیش تا به اینک خبر از پیشرفت  والایی و شعورمندی و بهبود در تفکر  را درتحلیل نهایی ؛ خبرم می دهد. نه مانند تز های آبکی و ناشی از ترس شما صاحبان زور و عراده های جنگی و  که از فریاد حتا مردم کنار گوشتان به هراس آفتاده اید. در خیابان مورد علاقه اتان وال استریت که(  NO WARE   ( نه جنگ و پایدار صلح همگانی و جهانی می خواهند. فریاد در زیر کاخ  ها و برج های سود و سرمایه  وال استریتکه  نمی خواهند ۹۹ درصد مردم  زحمتکش تولیدگر خسته و کم چیز همواره برای  یک درصد موجودات ناتولید گرصاحب پول و طلا و خون و گلوله که در کنام های خود پنهان زندگی می کنند  کار بکنند.!!

 

آری علم و دانش ؛ شعور اجتماعی ، تجربه سالهای دو جنگ جهانی و خرده جنگهای تمام نشدنی  و استثمار و قحطی و گرسنگی و بردگی های آشکار و پنهان و فریب های گوناگون که تئوریسین های مزدور تان  اختراع می کنند. حالا دیگر اما  نسلی با هوشمندی بالا و سرعتی همگام گیگا بایت های نوظهور صلح و نان و عدالت و حقوق برابر را در یک زندگی شادناک و سعادت آمیز می خواهند. سعادت و انسان آه که چه واژه ها یی با معنایی سترگ . به راستی اگر که تمام خدمت نگارش برای جامع عمل پوشیدن آن برای انسانها و خوانندگان باشد. با همه دشواری ها وناملایمات برای نویسندگان مبارک و مانا است.

629117_957

کودک سوری در کنار ساحل انگار بوسه بر شنِ ِساحلی می زند . گویا بشارت رسیدن برای یک زندگی انسانی را برایش داشته است.

درساحل  سرزمینی غریب که رویاهای پدر با تبلیغات پر هیاهوی غرب و نابودی خانه  و کاشانه و مزرعه و حیوانات و کارخانه و محل کار با جنگهایی احمقانه شاید ازانتخاب گزینه محدود واز سر ناچاری بود.

 ( باید دانست که هیچ نوع جنگی در دنیا منطقی و قابل پذیرش عقل و شرع و قابل دفاع  نیست حتا فرقه ای و متعصبانه و حمله برای گسترش جغرافیا و یا فروش و ورود تولیدات خود. البته بحث دفاع میهنی بحث دیگری است)

 با اطمینان می توان بر سر این کودک بی خبر و معصوم خواند که دنیای پر تبختر و نخوت صاحبان گمنام و پنهان شده در نهان گاه سرشار از بانک با همه سلاح های عجیب و مدرن و فریبنده و خوش ظاهر از عشرت و الکل و مواد و قمار و نا زنان و بی نهایت سرگرمی های متفاوت بر سر راه  مردم زحمتکش و خسته از کارهای توان فرسا جهت فکر نکردن و دم را غنیمت دانستن و باری به هر جهت و بی خبری و غافل از چالش و بلاهای بر سر دیگر جوامع اما طوفان پر سرعت رویدادها از چیزی دیگری در جهان امروز خبر می دهند.

 کودک سوری بداند که از پس چنین ناجوانمردانگی که اساس و ذات این تعداد جنگ افروزان جهانی با همه آوارگی و مرگ ؛ چالش های عظیم مالی و خواست عدالت محورانه نسل های نو ؛ بشارت دهنده روزهایی هستند که خوار شدگان زمین از خاور و باختر تا شهروندان و روستاوندان درون  سرزمین های خودشان ؛ آوار عظیم دگر دیسی و تحول و انسان گرایی عدالت منشانه را بر سرشان خراب خواهند نمود.در آنوقت  نباید جای هیچ گله ای برای شان باشد.!!

  دنیا به چنین دانش و بینش و احساس خواهد رسید و شاید اینک ندانم که چگونه و روند و ادامه اش چگونه خواهد شد.  اما شک ندارم که آیه  سترگ و مورد علاقه ام که خداوند سرنوشت سرزمین ها را تغییر میدهد به وقتی که همه شان یکدل و یک زبان و متحد آنرا بخواهند و برایش تلاش ورزند. به یقیین خداوند آگاه از نهان هم ازسعادت و شادکامی و عدالت وتساوی حقوق یکسان مردم چه کودک سوری و چه  کودک سوئدی و همه مردمان غیرتمند  شادناک خواهد بود و با بالا بودن شعور جمع ؛ زندگی همگان را زیبا و سعادت آمیزترخواهد نمود.

دي 026

بی عدالتی ؛ تقسیم ثروت نابرابر وفقر و گرسنگی جنگ و کشتار در یک سو با مهاجرتهای ناگزیر؛ خشم و براد رکشی و ادامه پدر کشتگی و نسل کشی ؛ و دیگر سو؛  دپوهای طلا و پول وثروت افسانه ای و رفاهیت و خوشی گروهی قلیل که از رنج کثیر و اسلحه و تدابیر امنیتی غ روزگاری را می خواهند امتدادبدهند که کودکانی غرق شده و سر برخاک افتاده خروجی آن و جنگ فرسایشی خانمان برانداز سوغات نهایی ان خواهد بود. چنین امری در غاموض شفاف و شاداب و همگرایی وجدان انسانی نمی خواند و تا باشد چالش ادامه خواهد داشت. قطع ان با افزایش هوشمندی و دانش عمومی و والا شدن وجدان (که تنها صدای خداوند می خوانندش) ممکن خواهد بود. یعنی به وقتی که جمهور عامه مردم دیگر نتوانند و نخواهند مانند گذشته با استثمار و تحمیق مردم دیگر زندگی بکنند و حکومت های زورمدار و عشق طلا و عشرت نیز نتوانند مانند گذشته حکومت کنند. بهترین توصیه به سازمانهای جهانی و بین اللملی مایل به پاکی ؛ شرکت و حرکت به سمت پیشنهاد فهم و پذیرش جهان نو و ارائه راهکار برای زیست سالم و عدالت محورانه بر پایه حقوق حقه بشری و احترام با نام نامی بزرگ انسان باشد.   Copy of 06 Copy of 04

 تصویر پاک کودک در مطبوعات  با بوسه ای که بر زمین زده است و  بسیار محزونم نمود که در جهان مثلن مدرن امروزین برای روح و روان حالا دیگر آسوده اش که اندکی جا را برای زندگی کردنش بر نتابیدند می توانم(شاید برای تسلای دل) فقط آرزوی فرجامی خوش برای این کودک زیبا و دارای حق حیات سوریه ای  داشته باشم.در جهان های دور و  ناآشکار بی مکان و زمان ؛ برایش خندیدن از ته دل و گریستن از سر شوق را آرزو می کنم. روان او و همسر نوشتانش شاد باد.   با عرض پوزش ..

 

«    بر بال وحشی موج

    کشتی و رگبار غلطان امید هایمان

    با جمجمه رنج سپید

   بر بادبان سیاه و مرگ

   چون واپسین بوسه بر لبی خاموش   »

 

                                   کوروش مهیار

 

این خبر را به اشتراک بگذارید :