سروده اي زيبا از آرش پورعليزاده در رثاي شهيد مدافع حرم گيلاني سید اسماعیل سیرت‌نیا

image
به گزارش صبح فومن؛آرش پورعليزاده از شعراي گيلاني در رثاي شهد مدافع حرم سيد اسماعيل سيرت نيا چنين سرود؛

ولی قفل قفس وا شد پرستو رفت
به دام دلبری افتاد آهو رفت
نمی‌شد گوشه‌ای ساکن نگاهش داشت
نسیمِ بی‌قرار این‌سو و آن‌سو رفت
تو خود دیدی که او آن‌قدر بر در کوفت
که صاحب‌خانه هم این‌بار از رو رفت
به خاک افتاد مثل لاله‌ای زخمی
به جای عطر در گل‌های شب‌بو رفت
دو فنجان عدل را دم کرد و در خون ریخت
به یاقوتی بدل شد بر ترازو رفت
نگینی ساختند، انگشتری کردند
که نذرش کرد یک زن با النگو رفت
به دریا می‌رود این‌روزها این زن
که سروِ خانه‌زادش از لبِ جو رفت
تکاند آن شانه‌ها را خسته و خاکی
از آن گَردی شد و در نوشدارو رفت
از آن در روضه‌های معجرِ زینب(س)
هزاران نکته‌ی باریک چون مو رفت
چه می‌گویند این آیینه‌ها با من
که دیگر دلبرِ آشفته‌گیسو رفت
و از راه آمد او با مادرش زهرا(س)
و خیلی زود هم برگشت با او (س) رفت
گمانم مادری هستند سیدها
که «اسماعیل» هم از زخم پهلو رفت

ياد و خاطره همه شهداي مدافع حرم و علي الخصوص شهيد مدافع حرم هيئتي سيد اسماعيل سيرت نيا گرامي باد.

روحمان باياد شهدا شاد ان شاالله

این خبر را به اشتراک بگذارید :